گر از آن معلم هایی هستید که فکر می کنند کلاس، جایی است که بچه ها باید در آن با لذت کار کنند، قصه گفتن در کلاس را می پسندید. امتحانش کنید
اگر از آن معلم هایی هستید که فکر می کنند کلاس، جایی است که بچه ها باید در آن با لذت کار کنند، قصه گفتن در کلاس را می پسندید. امتحانش کنید
لذت بخش خواهد بود؛ هم برای شما و هم برای بچه ها. اما اگر فکر می کنید شادی برای بچه ها آب و نان نمی شود، خوب است بدانید که هواردگاردنر روان شناس آموزشی می گوید: «یکی از راه های ایجاد توانایی راهبری در بچه ها، این است که مجبورشان کنیم با صدای بلند یک قصه تعریف کنند.
به این ترتیب، آنها افق دیدشان را گسترش می دهند، تخیلشان را تقویت می کنند و خودشان را برای زندگی پیش رویشان آماده می کنند. آموزه های دینی هم، از داستان های استعاری استفاده می کنند تا مجموعه امکانات و محدودیت های یک ذهن هوشمند را هماهنگ کنند.
داستان ها، تنها وسیله سرگرمی نیستند. آنها می توانند تجربه های ما را اصلاح کنند و به تغییر و رشد ما کمک کنند، اما چطور در کلاسمان قصه های جذاب تعریف کنیم.
هر معلمی شیوه هایی شخصی برای قصه گویی دارد. بعضی از معلم ها دوست دارند با حرکات سر و دست داستان تعریف کنند. عالی است اما اگر داستان ها را سر راست و بی ادا و اصول هم تعریف کنیم می توانند همان قدر جذاب و موثر باشند.
اجازه ندهید «ترس از نمایش بازی کردن» جلوی کارتان را بگیرد. نگران نباشید که شاید بچه ها به شما بی توجهی کنند یا بی نزاکت شوند. اگر شما آرام و آسوده باشید و از کارتان لذت ببرید، بچه ها هم به شور و اشتیاق شما پاسخ خواهند گفت و به آنها هم خوش خواهد گذشت.
1) یک داستان ساده را انتخاب کنید، داستانی که دوستش دارید و خوب بلدید.
برای بیشتر معلم ها، داستان های واقعی دوران کودکی شان، راحت ترین و دوست داشتنی ترین داستان هایی هستند که می شود تعریف کرد.
بچه ها خیلی دوست دارند داستان هایی درباره وقتی که معلمشان کوچک بود بشنوند. می توانید داستان خود را با چنین عبارت هایی شروع کنید: «یک وقتی که» یا «وقتی من کوچک بودم» یا مثلا «تا حالا درباره عروسکم چیزی براتون تعریف کرده ام؟»
2) تلاش های اولتان را در حد 3 تا 5 دقیقه، کوتاه و مختصر کنید. اگر گروهتان ظرفیت توجه بیشتر و طولانی تر داشت، همیشه بعدا می توانید جزئیات بیشتری اضافه کنید.
3) داستان هایی بر مبنای کتاب های مصور و محبوب بچه ها برایشان تعریف کنید. یک کتاب انتخاب کنید که هر سال برای کلاس بخوانید.
جزئیات طرح داستانی و سرعت تعریف کردن داستان را از پیش مرور کنید. به این ترتیب، وقتی قصه می گویید، به بچه ها می فهمانید که شما می خواهید برایشان قصه ای تعریف کنید نه این که یک داستان را از رو بخوانید.
بعضی از بچه ها تعجب خواهند کرد که شما کتابتان را کجا پنهان کرده اید، و وقتی شما داستان را از حفظ می گویید آنها شیفته این کار خواهند شد. گروه را ترغیب کنید که به شما بپیوندند. بیشتر مواقع این کار موفقیتتان را تضمین می کند.
4) خودتان را به وقت قصه گویی محدود نکنید. در طول روز فرصت های زیادی برای شما و بچه هایتان هست که در زمان گروهی، در گوشه آپارتمان، یا در یک مکان اجراهای نمایشی قصه بگویید.
5) شما هم شکوفا شوید! هر چه احساس راحتی بیشتری کنید، آزادتر خواهید بود تا قصه گویی تان را بهتر و طولانی تر کنید. می توانید صدایتان را عوض کنید و شخصیت ها و حالت های مختلف را اجرا کنید؛ یا از صحنه سازی کمک بگیرید. مثلا یک تکه پارچه را موج دار تکان بدهید تا توفان را نشان بدهید و صداهای خاصی از خودتان دربیاورید که حوادث را در داستان به هم ربط بدهید. بچه ها را تشویق کنید که در همه کارها مشارکت کنند.
اگر یک مطلب یا داستانی را سرسری بخوانید، تمرکز شما به راحتی برهم می ریزد. در عوض برای هر قسمت، سرتان را تکان دهید و به دنبال پرسش بگردید. برای این مرحله باید بگویید «چگونه می توانم سطح فعالیتم را در حین مطالعه بالا ببرم؟» سپس مطالعه کنید تا جواب این پرسش را پیدا کنید.
این کار ساده را انجام دهید. پرسش هایی که برای هر قسمت طرح می کنید مرکزیتی به افکار شما می دهندو باعث می شوند که روی مطلب مورد مطالعه مسلط شوید.
همچنین هنگامی که درس می خوانید می توانید لیستی از پرسش ها را تهیه کنید و برای پیدا کردن جواب پرسش ها، به درس گوش دهید. هرازگاهی، مکان خود را تغییر دهید. در جایی که خیلی سرد است، ننشینید.
جابه جا شدن، به حرکت خون در بدن کمک می کند و باعث می شود که اکسیژن بیشتری به مغز شما برسد و شاداب و سرحال باشید.
کارت های کوچکی درست کنید و آنها را به 3 قسمت مساوی تقسیم کنید. یک قسمت را به صبح، یک قسمت را به بعد از ظهر و قسمت سوم را به شب اختصاص دهید.هر بار که تمرکزتان به هم ریخت و حواستان پرت شد، یک خط در قسمت مخصوص به آن بکشید.
برای هر روز یک کارت برای خود تهیه کنید. وقتی به اندازه کافی ماهر شدید خواهید دید که تعداد خط ها روز به روز کاهش می یابد و این واقعا جالب و هیجان انگیز است.
استراحت کوتاهی برای خودتان در نظر بگیرید. هنگامی که استراحت می کنید، اکسیژن بیشتری به مغزتان می رسد.
بلند شوید و برای چند دقیقه در اتاق قدم بزنید. وقتی ما برای مدت طولانی می نشینیم، خون بدن ما به دلیل نیروی جاذبه، به طرف پایین ترین نقطه بدنمان، یعنی پاها کشیده می شود.
ماهیچه های ما همانند یک پمپ عمل می کنند و هنگامی که ما راه می رویم، خون به طور یکنواخت به سرتاسر بدن ما می رسد؛ در نتیجه، اکسیژن بیشتری به مغز می رسد و باعث احساس شادابی و نشاط در بدن می شود.
بسیاری از دانش آموزان به وسیله تغییردادن موضوع مطالعه، به تمرکزشان کمک می کنند. شما هم می توانید موضوعات متفاوتی را در نظر گرفته و با عوض کردن عنوان درس هایی که باید مطالعه کنید، آنها را منظم کنید.
هنگامی که کاری را به طور کامل انجام دادید، به خودتان پاداش دهید. کار شما ممکن است خیلی کوچک باشد و یا شاید یک مسئولیت بزرگ، که شما باید آن را به پایان برسانید. پاداشی که برای خودتان در نظر می گیرید، ممکن است قدم زدن در اطراف ساختمان، یک لیوان آب و یا خواندن یک مطلب جالب و خنده دار در روزنامه باشد.
برای پروژه های مخصوص، مانند پروژه پایان ترم یا دوره کردن یک کتاب حجیم، پاداش و جایزه ویژه ای در نظر بگیرید که اگر آنها را انجام دادید برای خودتان مثلا یک پیتزای مخصوص بخرید، به سینما بروید و یا بعد از ظهر را تلویزیون تماشا کنید. بعضی از جایزه ها می توانند خیلی بزرگ باشند. از این جوایز برای تکالیف سخت یا پروژه های طولانی استفاده کنید. وقتی کار بزرگی را انجام دادید، از پاداش های معمولی استفاده نکنید.
پرورش تمرکز، یک مهارت است. پرتاب توپ بسکتبال به طرف حلقه، تایپ کردن و یا مطالعه، نیاز به مهارت دارند. یادگیری یک مهارت نیز نیاز به تمرین و ممارست دارد. همانطور که وقتی دارویی را مصرف می کنید، در بدن بدون کمک شما عمل می کند و با کارهای شما تداخل پیدا نمی کند، در مورد یک موضوع هم همین طور است و نباید با ورود افکار دیگر بر هم بریزد.
عمل تمرکز، به تمرین احتیاج دارد. شاید در هنگام شروع تمرینات، ابتدا تغییرات کمی را حس کنید، ولی پس از 4 تا 6 هفته که از پرورش ذهن و یادگیری مهارت ها گذشت، متوجه پیشرفت های قابل توجهی خواهید شد و پس از مدت کوتاهی درمی یابید که چه سال هایی را برای تقویت حافظه و تمرکز ذهن خود هدر داده اید.
سعی کنید از تکنیک هایی که مفید و موثر به نظر می رسند، استفاده کنید و حداقل به مدت 3 روز آنها را به طور صحیح به کار بندید. اگر متوجه تغییرات کمی شدید، پیشنهاد می شود تمرینات خود را ادامه دهید، چون در تمرکز ذهن شما موثر خواهد بود.
همچنین می توانید درمحیط اطرافتان نیز تغییراتی بدهید که ممکن است برای شما مفید باشد. عمده تکنیک های پرورش ذهن برای کسب تمرکز حواس در زیر آمده است.
این روش نیز یکی دیگر از تکنیک هایی است که پایه و اساس تمرکز است و به شما کمک می کند تا تمرکز داشته باشید و از حواس پرتی جلوگیری کنید.
اگر تار عنکبوتی ر اتحریک کنید، تار تکان می خورد و عنکبوت نسبت به جنبش تار، از خود واکنش نشان داده و می خواهد علت حرکت را بیابد، ولی وقتی چندین بار این عمل را تکرار کنید، خواهید دید که عنکبوت، دیگر نسبت به حرکت تار هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهد و متوجه می شود که حشره ای به دام او نیامده است.
این روش را یاد گرفته و ذهن خود را پرورش دهید و در برابر حواس پرتی تسلیم نشوید.
وقتی کسی داخل اتاق می شود یا وقتی در با صدای بلند به هم می خورد، نباید به خودتان اجازه دهید که حواستان پرت شود. شما باید تمرکزتان را برای هدفی که در ذهن دارید، حفظ کنید.
مثلا در یک کنفرانس کلاس اجازه دهید که دیگران جلوی شما حرکت کنند و سرفه کنند، بدون اینکه به آنها نگاه کنید فقط بین خودتان و کنفرانس، تونل ارتباطی ویژه ای ایجاد کنیدو بگذارید دیگران از این تونل خارج باشند و یا وقتی که با کسی صحبت می کنید، حواستان فقط به او باشدو به صورتش نگاه کنید و از حرف هایی که می زند یادداشت بردارید. بگذارید همه چیز از ذهنتان خارج شودو به هیچ چیز جز او توجه نکنید.
حمید اعلایی